مفاهیم اقتصادی ممکن است پیچیده به نظر برسند، اما اگر آنها را به دقت مطالعه کنیم، ساده می‌شوند. یکی از این مفاهیم، اقتصاد کلان است. در این مقاله از سایت سرمایه گذاری رمزارز بینوست به سوال اقتصاد کلان چیست، جواب داده و فرق اقتصاد کلان و خرد را با هم مقایسه می‌کنیم.  

خلاصه مقاله

  • اقتصاد کلان به بررسی رفتارهای کلی اقتصادی یک ملت پرداخته و سه هدف عمده را دنبال می‌کند: رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و حفظ ثبات قیمت‌ها.
  • اقتصاد کلان متمرکز بر کل اقتصاد یک کشور است و به بررسی چگونگی تعامل بخش‌های مختلف اقتصادی می‌پردازد، در حالی که اقتصاد خرد به بررسی انتخاب‌ها و رفتارهای فردی می‌پردازد.
  • اقتصادها به طور طبیعی دوره‌های رشد و رکود را تجربه می‌کنند. اقتصاد کلان این چرخه‌ها را مطالعه کرده و سیاست‌هایی را توسعه می‌دهد تا تأثیرات منفی این نوسانات را کاهش دهد.

اقتصاد کلان چیست؟

اقتصاد کلان معمولا تصویر بزرگ‌تری از اقتصاد و شاخه‌ای از رشته‌ای است که بر مطالعه اقتصاد یک ملت در کل تمرکز می‌کند. رفتار جمعی بازارها، صنایع و عملکرد کلی اقتصاد یک کشور را ارزیابی می‌کند. اگرچه ممکن است در نگاه اول پیچیده به نظر برسد، ما می‌توانیم نکات کلیدی اقتصاد کلان را برای درک بهتر تأثیرش بر زندگی ما به چند قسمت تقسیم کنیم.

سه هدف بزرگ اقتصاد کلان

اقتصاد کلان رسیدن به سه هدف اصلی زیر را دنبال می‌کند.

  • رشد اقتصادی: می‌توان آن را سلامت مالی یک ملت در نظر گرفت که ما می‌خواهیم در طی زمان رشد یابد، همانطور که هدفمان رشد مالی شخصی خود است. وقتی اقتصاد رشد کند، به معنای این است که کالاها و خدمات بیشتری وجود دارند و در کل افراد؛ استانداردهای بالاتری برای زندگی خواهند داشت.
  • نرخ کم بیکاری: هیچ فردی از بیکاری و نداشتن کار لذت نمی‌برد. اقتصاد کلان برای کاهش بیکاری، استراتژی‌هایی دارد. آن را عملی متعادل کننده در نظر بگیرید که اطمینان حاصل می‌کند هر کسی شغلی می‌خواهد، می‌تواند یک شغل پیدا کند.
  • قیمت‌های باثبات: فرض کنید وارد مغازه می‌شوید و قیمت خوراکی مورد علاقه شما هر ساعت تغییر می‌کند. اعصاب خرد کن است درسته؟ هدف اقتصاد کلان، حفظ ثبات قیمتی است و اینکه قیمت کالاها و خدمات به صورت وحشتناک نوسان پیدا نمی‌کند.

تفاوت اقتصاد کلان و اقتصاد خرد

اقتصاد کلان چیست2

اقتصاد کلان با اقتصاد خرد که بر عوامل کوچک‌تری که انتخاب افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، متفاوت است. معمولا افراد به گروه‌های کوچک‌تری مانند خریداران، فروشندگان و مالکان کسب و کار تقسیم می‌شوند. این افراد براساس قوانین عرضه و تقاضای منابع، استفاده از پول و نرخ بهره به عنوان مکانیسم‌های قیمتی برای تعدیل تعامل می‌کنند.

اقتصاد خرد با موارد کوچک سر و کار دارد، به عنوان نمونه بر یک ملک یا یک کسب و کار یا یک محصول تمرکز می‌کند. مانند نگاه کردن به تکه‌های پازل به صورت تک به تک است. اقتصاد کلان به ما کمک می‌کند بفهمیم چگونه افراد و گروه‌های کوچک در مورد خرید، فروش یا تولید تصمیم می‌گیرند و چگونه قیمت‌ها در بازارهای خاص تعیین می‌شوند.

در مقابل، اقتصاد کلان به تصویر بزرگتر نگاه می‌کند و در مورد کل اقتصاد یک کشور یا حتی جهان است. مانند به عقب قدم گذاشتن برای دیدن کل پازل است و نه فقط تکه‌های تک به تک پازل. اقتصاد کلان با موضوعاتی مانند سلامت کلی اقتصاد، مجموع کار و استخدام، تورم و سیاست‌های دولت ارتباط دارد که بر کل ملت تأثیر می‌گذارند. به این مربوط می‌شود که چگونه همه تکه‌ها مانند تک تک املاک، کسب و کارها و محصولات در کنار هم جور می‌شوند تا چشم انداز کلی اقتصاد را ایجاد کنند.

بیشتر بخوانید: تورم چیست

بزرگترین متعادل کننده؛ عرضه و تقاضا

در دنیای اقتصاد کلان، عرضه و تقاضا از جمله عواملی هستند که نتایج اقتصادی را شکل می‌دهند. در بخش زیر آنها را بیشتر توضیح می‌دهیم.

  • عرضه: این مفهوم، تعداد خدمات و کالاهایی را نشان می‌دهد که تولیدکنندگان تمایل دارند و می‌توانند در بازار بفروشند. مانند منوی یک رستوران است و فهرست مواردی که موجود هستند.
  • تقاضا: تقاضا به تعداد کالاها و خدماتی اشاره می‌کند که مشتریان به آنها تمایل دارند و می‌توانند آنها را بخرند. تقاضا مانند اشتهایی است که در رستوران دارید و اینکه دلتان می‌خواهد چه غذایی  بخورید.

قیمت متعادل یعنی که عرضه و تقاضا با یکدیگر همخوانی دارند. اگر عرضه و تقاضا در تعادل با هم باشند، اقتصاد خوب حرکت می‌کند. اگر تقاضا از عرضه به صورت ناگهانی سبقت بگیرد، قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند و تورم ایجاد می‌شود. اگر عرضه از تقاضا بیشتر شود، قیمت‌ها کاهش پیدا می‌کنند و تورم زدایی صورت می‌گیرد. اقتصاد کلان برای باثبات نگه داشتن اقتصاد، این عوامل را آنالیز و بررسی می‌کند.

بیشتر بخوانید: عرضه و تقاضا چیست

نقش دولت در اقتصاد کلان

اقتصاد کلان چیست3

دولت‌ها، با سیاست‌های اقتصادی خود، نقش مهمی را در اقتصاد کلان ایفا می‌کنند. آنها ابزاری مانند سیاست مالی (مدیریت مالیات‌ها و مخارج دولت) و سیاست پولی (کنترل عرضه پول و نرخ بهره) را برای تحت تأثیر قرار دادن اقتصاد استفاده می‌کنند. در مثالی که در بالا زدیم، دولت را مانند یک سرآشپز یک رستوران در نظر بگیرید. آنها می‌توانند منو را با اضافه کردن یا حذف غذاها (مالیات ومخارج) تغییر دهند تا اقتصاد را به حرکت درآورده یا روند آن را آرام کنند. آنها همچنین می‌توانند طرز تهیه غذاها را (سیاست مالی) با تغییر مواد اولیه ( عرضه پول و نرخ بهره) تنظیم نمایند تا به نتایج اقتصادی مورد نظر خود برسند.

نوع بین المللی: معامله و میزان مبادلات

اقتصاد کلان همچنین تعاملات یک ملت با بقیه دنیا را در نظر می‌گیرد. این امر شامل معامله و میزان تبادلات می‌شود.

  • معامله: معامله یا تجارت را این طور در نظر بگیرید که مشتریان یک رستوران، غذاهای مورد علاقه خود را با افراد رستوران‌های دیگر تقسیم می‌کنند. مانند یک خیابان دو طرفه است. یک کشور، کالاها و خدماتی را صادر می‌کند که در تولید آنها خوب است و مواردی را وارد می‌کند که نمی‌تواند ایجاد نماید. معامله و مبادله، اقتصاد را رشد داده اما آن را در معرض شرایط اقتصادی دنیا قرار می‌دهد.
  • نرخ مبادلات: مانند میزان تبادل ارزی است، زمانی که به خارج سفر می‌کنید. این نرخ تعیین می‌کند که چقدر ارز یک کشور در کشور دیگر ارزشمند است. میزان مبادلات با تحت تأثیر قرار دادن قیمت صادرات و واردات بر معاملات بین المللی تأثیر می‌گذارند. اقتصاد کلان، نرخ مبادلات را بررسی کرده تا اطمینان حاصل کند که زیاد نوسان پیدا نکنند که ممکن است به اخلال در اقتصاد منجر شوند.

چرخه کسب وکار: فراز و نشیب

اقتصادها چرخه‌هایی از رشد و رکورد را پشت سر می‌گذارند. آنها را چرخه‌های تجاری می‌نامند و چهار فاز دارند.

  • دوره انبساط یا رشد اقتصادی: مانند رستورانی پر از مشتری است که سرآشپز باید برای تأمین میزان عرضه، غذاهای بیشتری را آماده کند. اقتصاد در حال رشد است، مشاغل فراوان و همه خوشبین هستند.
  • دوره اوج رشد اقتصادی: در دوره اوج، مانند این است که ظرفیت رستوران تکمیل است و سرآشپز نمی‌تواند به همه کارها برسد. این دوره، اوج فعالیت اقتصادی است اما همیشه باقی نمی‌ماند.
  • دوره بازگشت یا انقباض رشد اقتصادی: تصور کنید که رستوران شروع می‌کند به از دست دادن مشتریانش و سرآشپز باید از تعداد کارکنان کم کند. این یک بازگشت است یعنی دوره‌ای که در آن فعالیت اقتصادی کاهش یافته، بیکاری اضافه و خوش بینی کم می‌شود.
  • دوره کف یا سکون: در این دوره رستوران تقریبا خالی است و سرآشپز زمان دارد که دستورپخت‌های جدید را تجربه کند. این پایین‌ترین نقطه از چرخه کسب و کار است.

اقتصاددانان کلان این چرخه‌ها را برای پیش بینی روندها و توسعه سیاست‌ها جهت آرام کردن فراز و نشیب مطالعه می‌کنند.

دست نامرئی و نیروهای بازار

آدام اسمیت اقتصاددان، عبارت دست نامرئی را برای این به کار برد که توضیح دهد بازارها چگونه خود را تنظیم می‌کنند. وقتی افراد سود خود را دنبال کنند مثل کسب و کارهایی که به دنبال سود هستند، آنها به صورت ناخودآگاه با ایجاد رقابت به جامعه سود می‌رسانند و باعث نوآوری و تولید کالاها و خدماتی می‌شوند که افراد می‌خواهند.

تصور کنید که صاحبان رستوران، غذاها و قیمت‌های بهتری ارائه دهند تا مشتریان بیشتری را جذب کنند. این همان دست نامرئی در کار است که بدون یک برنامه ریز مرکزی و در قدرت، فعالیت‌های اقتصادی را به پیش می‌راند.

تورم و تورم زدایی

تورم مانند منویی است که قیمت‌هایش به آرامی افزایش میابند یعنی قیمت کالاها و خدمات طی زمان افزایش پیدا می‌کنند. کمی تورم می‌تواند برای اقتصاد سالم باشد، زیرا هزینه کردن و سرمایه‌گذاری را تشویق می‌نماید. اما تورم بیش از حد می‌تواند ارزش پول را از بین برد و آن را طی زمان کم ارزش‌تر نماید.

از سوی دیگر تورم زدایی مانند افزایش و کاهش قیمت منو هستند که گرچه عالی به نظر می‌رسد، می‌تواند به کاهش مخارج و حرکت آرام اقتصاد منجر شود. اقتصاددانان کلان هدفشان این است که تورم را پایین و باثبات نگه دارند تا سلامتی اقتصاد حفظ شود.

تولید ناخالص داخلی (GDP): اندازه گیری اقتصاد

تولید ناخالص داخلی، مجموع ارزش همه کالاها و خدماتی است که در یک کشور طی یک دوره تولید شده‌اند. مانند مجموع درآمد یک رستوران از همه غذاهایش است. تولید ناخالص داخلی در اقتصاد کلان معیاری ضروری است، زیرا به اندازه‌گیری سلامت کلی اقتصادی و عملکرد یک ملت کمک می‌کند.

نقش شاخص‌های اقتصادی

اقتصاد کلان بر چند شاخص اقتصادی یا اندیکاتور برای ارزیابی سلامت اقتصاد وابسته است. برخی از شاخص‌های مهم به صورت زیر هستند.

  • نرخ بیکاری: این امر به ما درصد افرادی را می‌گوید که به صورت فعال به دنبال استخدام هستند، اما نمی‌توانند شغل پیدا کنند. میزان بالای بیکاری نشانه‌ای از دردسرهای اقتصادی است.
  • شاخص قیمت مصرف کننده (CPI): این شاخص، تغییرات قیمتی سبدی از کالاها و خدمات را طی زمان ارزیابی کرده و برای ردیابی تورم استفاده می‌شود.
  • تراز تجاری: این شاخص، اختلاف واردات و صادرات یک کشور را نشان می‌دهد. معاملات مازاد یعنی بیشتر بودن صادرات از واردات می‌توانند برای اقتصاد خوب باشند، در حالی که کمبود یعنی بیشتر بودن واردات از صادرات به توجه نیاز دارد.

بیشتر بخوانید: آینده اقتصاد انرژی

سخن پایانی

در کل اقتصاد کلان مانند هنر اداره یک رستوران وسیع یعنی اقتصاد یک ملت است تا مطمئن شد که خوب اداره می‌شود. این امر در مورد برقراری تعادل در رشد، استخدام و ثبات قیمت از طریق سیاست‌هایی مانند مالیات، مخارج دولت و تنظیم پولی است. معاملات بین المللی، چرخه‌های تجاری و نیروهای بازار را در نظر می‌گیرد تا به اهدافش برسد و در همین حین نیز شاخص‌هایی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم و بیکاری را نیز زیر نظر دارد.

در این مقاله سعی کردیم به سوال اقتصاد کلان چیست، به خوبی پاسخ دهیم. در صورتی که در این زمینه نظر یا پرسشی دارید، در بخش نظرات مطرح کنید و در صورتی که به دنبال یافتن جواب سوالات خود در زمینه سرمایه گذاری در ارز دیجیتال هستید؛ با پر کردن فرم کوچک زیر از مشاوره رایگان کارشناسان باتجربه بینوست بهره ببرید.

مشاوره رایگان سرمایه گذاری ارز دیجیتال

اگر در مورد سرمایه گذاری در بازار ارز های دیجیتال یا استفاده از سبد های سرمایه گذاری بینوست سوال دارید فرم زیر را پر کنید تا در سریعترین زمان کارشناسان بینوست با شما تماس بگیرند .

دسته بندی شده در:

در اینستاگرام بینوست جدید ترین مطالب را به صورت خلاصه و روزانه دریافت کنید