ما در حال ورود به لایه سوم اقتصاد رمزارزها هستیم با اینکه برخیهای فکر میکنند که تغییرات مبتنی بر بلاکچین و ورود به وب ۳ و البته همهگیری رمزارزها ممکن است دگرگونیهای زیادی در زندگی ما و ارزشهایمان ایجاد کنند. برخیهای دیگر اما میگویند شدت تغییرات آنقدر زیاد نیست بلکه تغییر مسیر و جهت روندهای موجود است که اهمیت دارند. بهعبارتی آینده مبتنی بر نوآوریهایی که این روزها با سرمایهگذاریهای انجامشده در حال توسعه و رشد هستند بیشتر از اینکه ارزشها را تغییر دهند فرصتهای تازه میُآفرینند.
کسی که امروز در شبکههای اجتماعی امکان این را دارد که عقایدش را مطرح کند و چند نفر یا چندده هزار نفر از آدمهای همسنخ یا همزبانش او را دنبال کنند با فناوریهای نسل بعد، این امکان را دارد با همه دنیا بیواسطه حرف بزند. حرف زدن سر جایش باقی است اما این مقیاس و ابزار و شیوه گفتن است که تغییر خواهد کرد!
نوک کوه یخ را نبین!
ما فعلا نوک کوه یخ را از آینده میبینیم. هنوز ابتدای بازی هستیم و راه زیادی مانده تا به جهان جدید پا بگذاریم. اما قطعا میتوان درباره آن جهان و آینده خیالپردازی کرد و از فرصتهایش گفت.
همیشه بودهاند آدمهایی كه نگاه عمیقتری نسبت به آینده داشتهاند و توانستهاند شكلی از آینده را تشخیص بدهند. اینها همان سرمایهگذارانی هستند که زمانی که اینترنت اولیه هیچ كارآییای نداشت و صرفاً یك استفاده نظامی داشت فرصتهای آن را تشخیص دادند. کسانی که وقتی همه میگفتند مگر میشود کسی کتاب را آنلاین بخرد، در حال سرمایهگذاری روی آماوزن بودند. زمانی که همه از این میگفتند که اینترنت صرفا بستری برای دانشجویان و اساتید مشتاق تبادل اطلاعات خواهد بود در حال سرمایهگذاری روی گوگل و مایکروسافت بودند…
رمزارزها و شروع یک آینده تازه
درست همین آدمها در 6 ماه گذشته یا شاید بشود گفت یك سال اخیر وارد بازی رمزارزها شدهاند و معادلات و پیشبینیهای کسبوکاری و اقتصادی این حوزه را دگرگون کردهاند؛ ویسیهایی كه صرفاً روی آینده تمركز میكنند. برای نمونه A16Z به عنوان یكی از بهترین نمونههای سرمایهگذاری در فضای خطرپذیر و تشخیصدهنده فرصتهای آتی، وارد این فضا شده است. همین بازیگران تازه و نوع عملکرد و سیاستگذاریشان است که کمک کردهاند تا فضای کریپتوکارنسی و اقتصاد شکل گرفته حول آن در حال شفاف شدن باشد.
مفاهیم انتزاعی چطور واقعی میشوند؟
همیشه چند متغیر باعث میشوند كه مفاهیم انتزاعی كاربردپذیری پیدا كنند؛اول توجه مردم است. رمزارزها در ابتدا ابزاری برای حفظ یا افزایش ارزش داراییها محسوب میشدند و مردم به آنها از این دید توجه زیادی میکردند و البته کماکان عدهای زیادی فقط همین کار را میکنند. یعنی عده زیادی دور این مفهوم جمع شده بودند و به آن توجه نشان میدادند چون میتوانستند با آن پول دربیاورند بدون اینکه کاربردی برایشان داشته باشد!
در گام دوم بازیگران بزرگ هستند که با توجه نشان دادن به مفاهیم انتزاعی به آنها رسمیت و عینیت میدهند. با ورود سرمایهگذارها از دو سال پیش به حوزه رمزارزها کمکم سروکله شرکتهای آیندهنگر پیدا شد. شرکتهایی که به این حوزه سرمایههای بزرگی تزریق كردند. اینها همان کسانی هستند که معتقدند برای این آینده كه داخل این اكوسیستم وجود دارد باید «استفاده» تعریف کرد. این کاربردهاست که توجه همه را به یکباره به یک مفهوم حتی پیچیده جلب میکند. این اتفاقی است که این روزها در حال رخ دادن است.
کنار هم قرار گرفتن همه این متغیرهاست که باعث میشود آیندهای به شکل واقعی شكل بگیرد. مانند روز صفری كه اینترنت وجود داشت و یكسری آدم كه به آیندهاش معتقد بودند و از آن استفاده كردند تبدیل به یک كامیونیتی اولیه شدند، بعد در لایه دوم عدهای دیگر در نقش سرمایهگذار پول درون آن ریختند و برای آن استفاده و کاربرد تعر یف کردند و اینگونه شد که كسبوكارهای اینترنتی ایجاد و کاربردهای این حوزه واقعی شد.
این روزها لایه اول که همان آدمهای مشتاق رمزارزهاست دور هم جمع شدهاند، لایه دوم که سرمایهگذارهای خطرپذیر است هم وارد این فضا شدهاند، لایه سوم که تعریف کاربرد و کسبوکارهای واقعی است که «مسائلی» را از زندگی حل کنند هم در راهند.
کسی که میخواهد وارد این آینده شود ممکن است صرفا فرصت سرمایهگذاری روی چند رمزارز را ببیند. اما هستند کسانی که در حال دیدن آن کاربردها و کسبوکارهایی هستند که برای این کاربردها ابزار و راهکار میسازند. کسبوکارهایی که بسیاری از آنها درست مانند گوگل و آمازون بیست سال پیش، انتزاعی و بدون آینده به نظر میرسند!
درست مانند روز صفر اینترنت، فرصتهای حضور و سرمایهگذاری در اقتصاد رمزارزها امروز بیشمار است. اینکه این اقتصاد به کدام سمت خواهد رفت را فعلا هیچکس دقیق و روشن نمیداند اما امر قطعی این است: هزاران فرصت تازه در راه است…
ما در یک آستانه ایستادهایم. در آستانه فرصت خلق آینده. این روزها آمازون، فیسبوك و گوگل بیشتر از اینکه روی حوزههای مرتبط با خودشان یعنی تجارت آنلاین سرمایهگذاری کنند روی هوا فضا، انرژی پاك، ماشینهای الكتریك، كشاورزی هوشمند و… سرمایهگذاری میكنند! چرا؟ چون تمام اینها را صرفاً و صرفاً بخشی از آینده میبینند.
آنکه گل میزند و آنکه پاس گل میدهد…
كسانی كه در حوزة كریپتوكارنسیها و بلاكچین محصولاتی را توسعه میدهند و شركتها و پروژههایی را میسازند كه توكن دارند، بازیها و پروتكلهایی را میسازند که قرار است تحولات بزرگی را رقم بزنند، درست مانند افرادی هستند كه قرار است گل بزنند. اینها گلزن هستند و سرمایهگذارهای باهوش که به دنبال شناسایی آنهایند کسانی هستند که قرار است پاس گل بدهند.
این روزها به دور از بازار خریدوفروش رمزارزها سرمایهگذارهای واقعی به دنبال این هستند که سرمایههای مختلفی را سمت پروژههای خوب گسیل کنند، آنها میخواهند یار دوم آیندهسازها باشند. برای ساختن این آینده هم گلزن نیاز است و هم یار دوم که پاس گل بدهد.
ترکیب بازیکنهای حوزه رمزارزها در حال مشخص شدن است. عدهای با لباس ورزشی در وسط میدان ایستادهاند، عدهای با کتوشلوار تیمهای مختلف را نظاره میکنند و با پولهایی که به این فضا آوردهاند فرصت گلزنی و خلق لحظههای هیجانانگیز را به بازیکنان درون زمین میدهند. اینکه کدام تیمها و آدمها و بازیکنان باقی خواهند ماند بر کسی روشن نیست، اما آنچه روشن است اینکه اسپانسرهای این فضا با راهبردهای مختلفی که دارند همیشه بخشی از بازی باقی خواهند ماند.
دیدگاهتان را بنویسید